عشق

بررسی تفصیلی رفتار مخالفان

الف‌) ناکثین‌ (پیمان‌ شکنان‌)

حضرت‌ علی‌(ع) در نخستین‌ روزهای‌ حکومتش‌، با این‌ پدیدة‌ شوم‌روبه‌رو شد و پس‌ از انجام‌ دادن‌ تمام‌ مقدمات‌ بازدارنده‌ و خیرخواهانه‌ ناگزیربه‌ نبرد با آن‌ها تن‌ داد. این‌ نبرد ویژگی‌هایی‌ منحصر به‌ فرد داشت‌

 

مسلمان‌بودن‌ دو طرف‌ و حضور بزرگان‌ صحابه‌ در هر دو جبهه‌ سبب‌ شد شبهاتی‌ درمردم‌ پدید آمد. حضرت‌ این‌ ویژگی‌ را به‌ مردم‌ بصره‌ تذکره‌ داد وفرمود:

... لکنا اءنّما اصبحنا نقابل‌ اخواننا فی‌ الاسلام‌ علی‌ ما دخل‌ فیه‌ من‌ الزیغ‌والاءعوجاج‌ و الشبهة‌ و التأویل‌ ...؛ ما با برادران‌ دینی‌مان‌ به‌ خاطر آن‌چیزهایی‌ که‌ در امت‌ اسلامی‌ پدید آمد، یعنی‌ بدگمانی‌، اعوجاج‌ وکژاندیشی‌، شبهه‌ در دین‌ و تأویل‌ و تفسیر ظاهری‌ قرآن‌ می‌جنگیم‌.

عمار یاسر، یکی‌ از فرماندهان‌ سپاه‌ امام‌، در این‌ جنگ‌ می‌کوید:

نحن‌ ضربناکم‌ علی‌ تنزیله‌ فالیوم‌ نضربکم‌ علی‌ تاویله‌؛ ما دیروز برای‌ دفاع‌از دین‌ خدا و تنزیل‌ قرآن‌ با شما جنگیدیم‌ و امروز برای‌ تأویل‌ قرآن‌ وزدودن‌ انحراف‌ تاویل‌آلودتان‌ نبرد می‌کنیم‌.

عوامل‌ جنگ‌ جمل‌

پس‌ از کشته‌ شدن‌ عثمان‌، بیش‌تر مردم‌ داوطلبانه‌ با امام‌ بیعت‌ کردند.

در این‌ میان‌، جمعی‌ از بنی‌امیه‌ از بیعت‌ سرباز زدند این‌ گروه‌ که‌ از زمان‌رسول‌ خدا(ص) و دلاوری‌های‌ امام‌ در آن‌ عصر تلخکام‌ بودند، در اندیشة‌مشروط‌ ساختن‌ بیعت‌ خویش‌ به‌ سر می‌برند. آن‌ها به‌ حضرت‌ تذکر دادند تنهابه‌ شرط‌ مصون‌ ماندن‌ دارایی‌ شان‌ از گزند عدالت‌، بیعت‌ می‌کنند. امام‌گفتارشان‌ را رد کرد و از بیعت‌شان‌ چشم‌ پوشید.

طلحه‌ و زبیر که‌ از طراحان‌ و عاملان‌ اصلی‌ کشتن‌ عثمان‌ بودند، پیرامون‌عایشه‌ گرد آمدند و به‌ تحریک‌ مردم‌ پرداختند. آن‌ها که‌ خود را نخستین‌ بیعت‌کنندگان‌ به‌ شمار می‌آوردند، از امام‌ خواستند امارت‌ کوفه‌ و بصره‌ را به‌ آن‌هاسپارد. امام‌ نپذیرفت‌ و به‌ جای‌ آن‌ ولایت‌ یمن‌ و یمامه‌ و بحرین‌ را به‌ آن‌ها داد.طلحه‌ و زبیر، وقتی‌ حکم‌ امارت‌ را از علی‌(ع) گرفتند، گفتند: از این‌ صله‌رحم‌جزای‌ خیربینی‌. علی‌(ع) برآشفت‌ و با بیان‌ این‌ که‌ زمامداری‌ مسلمانان‌ را باصلة‌ رحم‌ کاری‌ نیست‌، حکم‌ها را پس‌ گرفت‌. این‌ امر آتش‌ کینه‌ را دردل‌هاشان‌ شعله‌ور ساخت‌. بنابراین‌، در مسیر شکست‌ بیعت‌ گام‌ نهادند و از امام‌اجازه‌ خواستند به‌ قصد عمره‌ از مدینه‌ خارج‌ شوند. امام‌ فرمود:

والله ما ارادا العمرة‌ و لکهما ارادا الغدرة‌؛ به‌ خدا سوگند، اینان‌ به‌ قصدعمره‌ نمی‌روند، و اندیشة‌ پیمان‌ شکنی‌ و خیانت‌ در سر می‌پرورانند.

طلحه‌ و زبیر به‌ بصره‌ شتافتند و در آن‌جا با همکاری‌ عایشه‌ و حکمرانان‌ برکنار شده‌ عثمان‌ که‌ به‌ مکه‌ روی‌ آورده‌ بودند، هسته‌ مرکزی‌ «ناکثین‌» را سامان‌دادند. در این‌ موقیعت‌، بسیاری‌ از بنی‌ امیه‌، عثمانیان‌ و همة‌ کسانی‌ که‌ از عدالت‌امام‌(ع) ناخشنود بودند، در بصره‌ گرد آمدند و با متهم‌ ساختن‌ حضرت‌ به‌ قتل‌عثمان‌، خود را خونخواه‌ او خواندند.

آن‌ها به‌ سرعت‌، هوادارانشان‌ را مسلح‌ ساختند و مخالفان‌ و پایداران‌ بربیعت‌ امام‌(ع) را به‌ قتل‌ رساندند. افزون‌ بر این‌، عثمان‌ بن‌ حنیف‌، والی‌ امام‌ دربصره‌، را دستگیر و پس‌ از تراشیدن‌ موهای‌ سروصورت‌، اخراجش‌ کردند. دراین‌ موقعیت‌، عایشه‌ نیز نامه‌هایی‌ برای‌ مردم‌ کوفه‌ و ابوموسی‌ اشعری‌، والی‌ آن‌منطقه‌، گسیل‌ داشت‌ و از او خواست‌ نگذارد کمک‌ نظامی‌ کوفه‌ به‌ امام‌(ع)بپیوندد. ابوموسی‌ اشعری‌ در شمار مخالفان‌ آغازین‌ علی‌(ع) جای‌ داشت‌. نامة‌عایشه‌ سبب‌ شد دیگر بار امیدوار شود و در مسیر رویارویی‌ با امام‌ گام‌بردارد.